جدول جو
جدول جو

معنی کاهل شدن - جستجوی لغت در جدول جو

کاهل شدن(رَ کَدَ)
تنبل و سست شدن. تن آسان گشتن:
رمز الکاسب حبیب اﷲ شنو
از توکل در سبب کاهل مشو.
مولوی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راهی شدن
تصویر راهی شدن
روانه شدن، سفر کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حاصل شدن
تصویر حاصل شدن
به دست آمدن، حاصل شدن، فراهم شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظاهر شدن
تصویر ظاهر شدن
آشکار گشتن، نمایان شدن
کنایه از تحقق یافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غافل شدن
تصویر غافل شدن
غفلت کردن، برای مثال دریغا که مشغول باطل شدیم / ز حق دور ماندیم و غافل شدیم (سعدی۱ - ۱۸۴)
بی خبر ماندن، فراموش کردن
فرهنگ فارسی عمید
(رَ فَ / فِ کَ دَ)
به انجام رسیدن. انجام شدن. (یادداشت مؤلف). به حد کمال رسیدن. کمال یافتن. بی نقصان شدن
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاسه شدن
تصویر کاسه شدن
کوژ شدن خمیده گشتن، کوشیدن تلاش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاله شدن
تصویر هاله شدن
بدور چیزی گرد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واصل شدن
تصویر واصل شدن
رسیدن، پیوستن: (بین بشه واصل شده می از خودی فاصل شده وز شام جان حاصل شده جانها در ودیوار را) (دیوان کبیر)، بحق رسیدن: (قابل امر وی قابل شوی وصال جویی بعد ازان واصل شوی) (مثنوی) رسیدن پیوستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واله شدن
تصویر واله شدن
شیفته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نایل شدن
تصویر نایل شدن
به کام رسیدن کامیاب گشتن بمقصودرسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نائل شدن
تصویر نائل شدن
به کام رسیدن کامیاب گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازل شدن
تصویر نازل شدن
از بالا بپائین آمدن، فرود آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاهل قدم
تصویر کاهل قدم
سست گام سست قدم سست گام
فرهنگ لغت هوشیار
اگرای گراییدن، کج شدن خمیدن میل کردن رغبت کردن گراییدن، کج شدن منحنی گشتن (ایهام بدو معنی)، در عین گوشه گیری بودم چو چشم مستت و اکنون شدم به مستان چون ابروی تو مایل. (حافظ. 209)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غافل شدن
تصویر غافل شدن
آگاهی نداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاطل شدن
تصویر عاطل شدن
فرغیشیدن اکاریدن
فرهنگ لغت هوشیار
آشکار شدن نمایان گشتن، سهیستن پیدا گشتن وغستن هوختن هوخیدن در جمع آفتابی شدن ظاهر گردیدن بنگرید به ظاهر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاغل شدن
تصویر شاغل شدن
کارگرفتن شغلی را عهده دار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داخل شدن
تصویر داخل شدن
درآمدن، اندر آمدن، دخول، وارد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حایل شدن
تصویر حایل شدن
فاصله شدن مانع اتصال شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زایل شدن
تصویر زایل شدن
برطرف شدن، دور شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باطل شدن
تصویر باطل شدن
فاسد شدن، تباه گشتن، هیچ شدن، ناچیز شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واصل شدن
تصویر واصل شدن
((~. شُ دَ))
رسیدن، پیوستن، به حق رسیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نایل شدن
تصویر نایل شدن
((~. شُ دَ))
رسیدن، به دست آوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاسه شدن
تصویر کاسه شدن
((~. شُ دَ))
کوژ شدن، خمیده گشتن، کنایه از کوشیدن، تلاش کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ظاهر شدن
تصویر ظاهر شدن
پدیدار شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نائل شدن
تصویر نائل شدن
دست یافتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شامل شدن
تصویر شامل شدن
Involve
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ظاهر شدن
تصویر ظاهر شدن
Surface, Appear
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شامل شدن
تصویر شامل شدن
вовлекать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ظاهر شدن
تصویر ظاهر شدن
появляться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ظاهر شدن
تصویر ظاهر شدن
erscheinen, auftauchen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شامل شدن
تصویر شامل شدن
einbeziehen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شامل شدن
تصویر شامل شدن
залучати
دیکشنری فارسی به اوکراینی